بسم الله الرحمن الرحیم

بسم الله الرحمن الرحیم

علت غم و علت شادی

علت غم «نداشتن» یا «ترس از دست دادن» است. کسی که چیزی را ندارد، غم «نداشتن» دارد و کسی که چیزی را دارد اما احتمال از دست دادن آن وجود دارد، ترسِ از دست دادن دارد. پس باز هم غم دارد و نمی تواند شاد باشد! از طرف دیگر، علت شادی «داشتن» است. آن هم یک دارایی که امنیت داشته باشد و ترسِ از دست دادن آن وجود نداشته باشد!

«غم» دو بُعد دارد

گفتیم «توحیدِ من» یعنی یک «من» بیشتر وجود ندارد و او خداوند است. بعد خدا از فضل و لطفش، «من»های دیگری خلق می کند که مستقل از خدا نیستند. یعنی خودشان هیچند و هر چه هست خداست. تا زمانی که این «من» رویکرد به خدا دارد و از حقیقت «من هیچم، هر چه هست اوست» غفلت ندارد، شاد است و فقط «یک غمِ حق» دارد. اما اگر غفلت کرد و دچار توهم «منِ دوم» شد، دچار «غم و ترس باطل» می شود.

غمِ حق:

علت غمِ حق، فراق از خداست. «از نیستان تا مرا بُبریده اند، از نفیرم مرد و زن نالید اند»؛ چون از نیستان یعنی از «اصل» بریده شده است، غم دارد. در عین حال ترس هم دارد. ترس از اینکه همین مقدار که الآن با خداست، از دست برود و خدا به او نظر نکند.

غم فراق از معشوق الهی هم حق است. یعنی اگر یک زن و مرد برمبنای حق یعنی «توحیدِ من» و «تو خودمی» ازدواج کرده باشند و عاشق یکدیگر باشند، اگر از هم دور شوند غم دارند و غم شان ارزشی است. اما اگر براساس رابطه ی معامله گرانه ی «من منم، تو تو» ازدواج کرده باشند، دیگر غم شان ارزشی ندارد. هر غمی غیر از غم فرقه الهی و معشوق الهی، ناحق است.

حالا آیا خوب است که این غم حق ادامه پیدا کند؟ نه. غمِ حق، خوب و ارزشی است. چون انسان را به سمت تلاش برای وصل هدایت می کند. کار غم چیست؟ سوزاندن! غم، «من» را آب می کند. هر جا «من» نباشد، شادی هست.

غمِ باطل:

در اثر غفلت انسان فراموش می کند که «من» نیست. یعنی دچار توهم «من دوم» می شود. این منِ دوم، همیشه غمگین است. غم دارد که چرا خانه ندارم، همسر ندارم، رفیق ندارم، پول ندارم و… غم روی غم! این انسان، چقدر باید داشته باشد که شاد شود؟ هر چقدر این دارایی ها بیشتر شود، شادتر می شود؟ نه! چون تازه آن موقع ترسِ از دست دادن دارد! چه تضمینی وجود دارد که این دارایی ها باقی بماند؟ پس منطقی است که در این شرایط، همیشه غم وجود دارد!

در همین شرایط خدا از انسان می پرسد: می خواهی کاری کنم که ذره ای غم نداشته باشی و در اوج شادی و امنیت باشی؟ سوال کننده خداست که صادق و عالم است. اما ما هنوز باور نکرده ایم که داشتن چنین سطحی از شادی شدنی است. خدا می خواهد ما را به کمال شادی لایتناهی برساند و به همین دلیل قرآن را برای ما نازل فرموده است. کتابی که از بای بسم الله تا آخر، دستورالعمل شاد بودن است

ادامه دارد…

اشتراک گذاری:

Facebook
Twitter
Pinterest
LinkedIn
WhatsApp
Telegram

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوشته های مرتبط:

چه کسانی آیه یأس می‌خوانند؟!

اسلام محفوظ است،اسلام قدرتمند است،اسلام پیروز است… ♨️ چه کسانی آیه یأس می‌خوانند؟! https://armanshahrmahdavi.ir/wp-content/uploads/2024/04/اسلام.mp4